گاهی اوقات که من نزد ایشان می رفتم و پسرم را نمی بردم، می گفتند: حسین را نیاوردی؟ می گفتم: آقا پسر من خیلی بدی می کند، می گفتند: حسین بدی می کند؟ خوب بچه باید بدی بکند تازه اینها بدی نیست، بچه باید این کارها را بکند، شما اشتباه می کنید، مگر بچه بدی می کند؟ می گفتم: آخر فکر می کنم شما اذیت می شوید. می گفتند: من از این که شما بیایید و بچه هایتان را نیاورید، اذیت می شوم.